محمد ناصر حق خواه | شهرآرانیوز - شکستن بعضی قوانین در سینما و تلویزیون خیلی سخت و گاهی نشدنی است. برای مثال بازیگری که برای بازی در یک نقش خاص جا افتاده است و چندین و چند تجربه مشابه دارد، خیلی سخت میتواند نقشهای تازهای در سینما و تلویزیون ایران برای خود دست وپا کند؛ زیرا بسیاری از تهیه کنندگان و کارگردانان حوصله اعتمادهای جدید را ندارند و بیشتر دوست دارند روی اسب برنده شرط ببندند، یا یکی دیگر از قواعد نانوشته این است که بازیگری در بعضی سنها به شدت سخت میشود، زیرا هم نقشهای کمی برای آن محدوده سنی نوشته میشود و هم کسی به بازیگران تازه برای بازی در آن اعتماد نمیکند و البته نقشها هم تکراری هستند.
مثلا برای خانمهای میان سال آن قدر نقشهای کم و نه چندان پرچالشی وجود دارد که بازیگران زیادی بین خانمها وقتی به سن و سالی میرسند که باید در نقش خانمهای میان سال ظاهر شوند از دنیای بازیگری خداحافظی میکنند، زیرا حوصله کلیشه شدن و به تکرار افتادن ندارند. اما در این بین اگر شما بخواهید تازه در سن و سالی که بعضی ستارهها از بازیگری خداحافظی میکنند، وارد چرخه حرفهای بازیگری شوید و خوب و متفاوت هم باشید، خیلی عجیب است.
گیتی قاسمی همان گزینه عجیب است؛ بازیگر ۴۵ سالهای که تازه ۴ یا ۵ سال است نامش سر زبانها افتاده است و بین مخاطبان عام به چهره شناخته میشود، تا پیش از این و از میانه سی سالگی با بازی در نقشهای بسیار کوتاه در سریالهای تلویزیونی کارش را آغاز کرد. اما در دوسه سال گذشته آن قدر در نقشهای کوتاه درخشید که تصمیم کارگردانان و تهیه کنندگان اعتماد به او و سپردن نقشهای مهم تری به او بود. لیلا، خواهر ناصر خاکزاد در سینمایی متری شش و نیم، را حتما به یاد دارید و گریههای تلخش و نگاه نگرانش که شبیه به آن را در سریال سیاوش هم احتمالا دیده اید. نقش زنی میان سال در طبقه فرودست که عضوی از یک خانواده خلافکار است و قرار است در تمام طول کار سختی و رنج این نوع زندگی را در چهره اش بریزد و با اشک هایش نشان دهد.
اما گیتی قاسمی با اینکه میتوانست با جا افتادن در این نوع نقشها همین فرمان را برود و همیشه خواهری گریان و ستم کش باشد، در تصمیماتی شجاعانه دوبار و در پی موفقیت نقشهای جدی اش، بازی در نقشهای کمدی را هم امتحان کرد. یک بار با نقش بامزه اش در سریال سالهای دورازخانه و این شبها هم در سریال زیرخاکی ۲؛ بازیای به شدت پرریسک که به تیپ نزدیک میشود و لهجه و لحن خاصی میگیرد و مثل حرکت روی بندی باریک است. در این شکل از بازیگری امکان سقوط بسیار است، اما خانم قاسمی که نشان داده بود میتواند قانون میان سالی را بشکند و سن را مترادف با تکرار و کلیشه شدن نکند، نشان داد که میتواند مرزهای خودساخته را هم بشکند و در یک شکل خاص بازی درجا نزند. حالا ما با بازیگری مقتدر رو به روییم که نه تنها در نقشهای کوتاه و فرعی درخشان بوده است، بلکه میتواند به راحتی ادعای پذیرفتن نقشهای مهمتر را هم بکند، زیرا تازه در اول راه است و شاید هزار هنر ناپیدا در خود داشته باشد.